به جای اینکه افراد را استخدام کنید ، خودتان کارها را انجام دهید

مردم بارها و بارها از من سؤال کرده اند که چرا حالا که توانایی آن را دارم ، مردم را استخدام نمی کنم ، تیم می سازم و خودم را متوقف نمی کنم. درعوض ، هر روز من هنوز هم روی تمام محصولات خودم کار می کنم. من قسمت انتهایی ، قسمت جلویی را رمزگذاری می کنم ، طرح و آرم ها را طراحی می کنم ، بازاریابی را انجام می دهم و برای آن فشار می آورم.

نتیجه تصویری برای freelance

توضیح این دشوار است اما چرا جان کارماک آن را بهتر از آنچه توضیح دادم توضیح داد:

اکثریت افراد فنی در برخی مقاطع تصمیم می گیرند که محور را به نوعی سطح مدیریت بکشند ، خواه این یک مدیر عامل استارتاپ باشد یا صرفاً گرفتن یک موقعیت VP در جایی و مدیریت سایر افراد. و دلایل خوبی برای آن وجود دارد.

استدلالی که با خودم خواهم داشت در مورد چگونگی مشاهده انتقال این ابزارهای برنامه نویسی سطح بسیار پایین در مونتاژ به نوشتن به زبان های سطح بالاتر به استفاده از چارچوب های کاربردی. و در بعضی از سطوح می گویید "خوب سطح بعدی پیشرفت بهره وری توسعه برنامه نویسی کار با مردم است". شما به جای نوشتن کد خود ، تیم را پیدا می کنید و به آنها می گویید که روی چه چیزی کار کنند. و این روشی است که اکثر دنیا اجرا می شود. این نوع از گروه ها ، و تیم ها و سلسله مراتب ، باعث می شود جهان به دور بماند.

اما این کاری نیست که من می خواهم انجام دهم. من نمی خواهم کسی باشم که چنین کاری می کند. و از بسیاری جهات که خودخواه است. جایی که در بعضی از مواقع ، اگر می گفتم "من همه چیز راجع به پروژه هستم" ، می خواهم جهان را از این طریق با به وجود آوردن این محصول تغییر دهم ، فقط باید آن را مکش کردم و یاد بگیرم که چگونه مردم را مدیریت کنم. و این اتفاق بیفتد.

اما این خودخواهی است که باعث می شود حرف هایم را بزنم ، نه ، من عزیزم عاشق ساختن چیزها خودم هستم. نمی خواهم از آن فاصله بگیرم. حتی اگر مؤثرتر باشد. و می دانم که حتی اگر شما این کار را انجام دهید ، من ممکن است در آن دو سال بسیار مؤثر باشم ، اما پس از آن مهارت هایم را آتروفی می کنم ، و جهان به پیش می رود و من دیگر در حاشیه آن چیزهای مختلف نیستم. و در نهایت من به افرادی که مدیریت می کنم توصیه های بدی می کنم. یا حداقل توصیه های فعلی و بهینه نیست.

دقیقاً اینطور است که احساس می کنم. جدا از این که من به اکثر مردم اعتماد ندارم و فکر می کنم برای استخدام افرادی که در واقع کار را بهتر از من انجام خواهند داد ، به جهنم زیادی احتیاج دارید. . هر روز که روی پروژه هایم کار می کنم ، کمی بهتر می شوم. این مغز را فعال نگه می دارد و به سلول های عصبی کک می کند .

من مشاغل را مطالعه کردم و بخش بزرگی از آن مدیریت است ، بنابراین می دانم این امر به چه معنی است. اما تمایل اصلی من ایجاد چیزهای جدید است. این چیزی است که من را خوشحال تر می کند. من اهمیتی نمی دهم که این برنامه نویسی ، طراحی ، موسیقی یا موارد IRL باشد. هرچه هست ، ایجاد خالص ترین فعالیتی است که می توانم انجام دهم.

انجام این کار منفی دارد. من احتمالاً هرگز نمی توانم به یک شرکت میلیارد دلاری بپردازم (اما آیا واقعاً این را می خواهم؟ و واقعاً چه کسی چنین می کند؟ یک میلیون کافی نیست؟). اتوماسیون از بعضی جهات به من کمک می کند زیرا من می توانم روبات ها را برای انجام کاری که نمی خواهم خودم به طور مکرر انجام دهم ، انجام دهند و آنها می توانند سالها ، شاید چندین دهه ، بدون برنامه ریزی مجدد در آنها اجرا کنند.

 


مشخصات

آخرین جستجو ها